12-از فروردین

+فرودین  سه تا فیلم تماشا کردم ،پل چوبی ؛فیلم خوبی  که دلم میخواد  یک بار دیگه تماشا کنم با بازی ها روان  مهناز افشار،مهران مدیری ،بهرام رادان ،هدیه تهرانی دوست داشتنی.دوتا فیلم هم  سینما رفتم استراحت مطلق  ترجیح میدم سکوت کنم؛من واقعا از این سبک فیلم ها خوشم نمیاد :(   فیلم دیگه هم رخ دیوانه فیلم خوب هیجانی بود بازی ها خیلی خوب موضوع خوب اما اونقدر واسه من از این فیلم تعریف کردن  خیلی خیلی خاص تر در تصورم بود. 

 +دوتا کتاب  خوندم پرنده من از فریبا وفی یک رمان از همون سبک رمان هایی که این روزها میخونم و کتاب دیگر بهترین سال زندگی من  که عالیه این کتاب یک اتفاق خوب ِ این کتاب برای من .نیمه تاریک وجود رو شروع کردم و جامعه شناسی خودمانی هم در صف انتظار است . 

+بالاخره رفتم آموزش شنا ،تا شنا کردن یاد بگیرم  چه قدر شنا بهم آرامش میده چه ذوقی دارم من :)  اسکواش هم میرم بازی پر جنب جوش یک استاد خیلی شاد  

+بالاخره پیگیری هام واسه اسراف غذا دانشگاه داره نتیجه میده ،خدایا هزار هزاربار شکرت  .  

+یک قرار هم واسه بهار فکر سلامتیم باشم و االبته کاهش وزن

 +تصمیمی گرفتم که این روزهای زندگیم آروم کنم تلاشم بیشتر بیشتر میکنم. 

 

میخوام لحظه لحظه بهار رو زندگی کنم.سلام اردیبهشت

11

گفته بودم به عارفه بدهکارم نه؟این روزها که خوب کتاب میخوانم کم تر حرص میخورم  سعی میکنم بیشتر بیشتر بهار را  زندگی کنم   سخت نگیرم بخندم روهای خوبی است.  

 گاهی  هست غم !دلهره ..یا چیزی که نمیدانم چیست که پریشانم میکند.. 

روزهای خوبی است  شاید چون خودم میخواهم خوب باشد. 

آدم ها را رنگی می بینم ..سعی میکنم نه سیاه باشند برایم نه خیلی سفید ..نه حتی خاکستری ..آدم ها رنگی میبینم.. 

روزهای خوبی است گاهی در حد چند ثانیه تلنگر وقتی پرسیدن آرزو بچه ها..وقت سر زدن به خانه ها..وقت  بودن کنار بچه ها... 

عارفه این روزها بیشترین بدهکاری /ش  به خداست ..و بعد خودش.. 

دلم زندگی میخواهد ..هر لحظه این زندگی را میخواهد... 

 

خوشبختی ریز ریز بزرگ من : داشتن دوستی  به رنگ سبز  وقتی  اشکت را در میاورد تا بغض سنگین  گذشته بشکند ..شاید شاید امید دارم به شکستنش به روزهایی متفاوت با گذشته ..مرسی سپیده سبز من :)

10

یک روز که دیر نیست اتفاق می افتی و من  ایمان میاورم  به معجزه.

8

میریم آرزو بچه های کار رو میگیریم .. 

آرزو ندارن !آرزو ندارن !آرزو ندارن.. 

و من نیت میکنم  و فال میخرم از کودکان فال فروش شهرم ..همان ها که آرزو ندارن..

7

همین الان که از کمر درد پهن زمین شدم  خانم هابچه ها رفتند ،باقی دارند جمع جور میکنند.به این فکر میکنم  که یادم رفته بود جایی که الان هستم  حضورم در این خونه، بودنم کنار این بچه ها  خانم ها آرزو و رویای نوجوانیم بوده خدایا شکرت ..مرسی خدا:-)